مالی رفتاری چیست؟

مدیریت و دانش مالی در هزاره سوم
مالی عصبی [1] گرایشی نوین در حوزه علوم مالی است که پس از مالی رفتاری مورد توجه متخصصین این حوزه قرار گرفت. مالی عصبی رشتهای جوان است که فعالیتهای مغزی انسان را بر اساس تصمیمات مالی سرمایه گذاران مورد بررسی قرار داده و با استفاده از علم روانپزشکی تلاش مینماید تا فرآیندهای مغزی ایشان را با رفتار سرمایه گذاران مرتبط نماید. در این مقاله ابتدا به پیشینه تاریخی این مبحث می پردازیم، سپس رفتارها و فرآیندهای مغزی را بر اساس پژوهشهای صورت گرفته عنوان می نماییم و در نهایت می توانیم به این آگاهی دست یابیم که چنانچه بتوان رفتارهای پردازشگرانه مغز را درک نمود در نتیجه تصمیمات سرمایه گذاران در شرایط مختلف تصمیم گیری میتواند منجر به یک انتخاب بهینه گردد.
1.مقدمه
امروزه علوم مختلف با سرعتی شگرف در حال پیشرفت و توسعه هستند بنابراین حوزهی مالی نیز از این قاعده مستثنی نبوده و همگام با دیگر علوم در زمینه های مختلف توسعه می یابد. در سالهای اخیر پژوهشگران مالی با بهره گیری از علوم روان شناسی و روانپزشکی گرایشهای مالی رفتاری و مالی عصبی را برای توضیح رفتار و نیز عملکرد فرآیندهای مغزی سرمایه گذارن ، پدید آوردهاند که بررسی این موضوعات میتواند منجر به اتخاذ تصمیمات بهتر در شرایط مختلف و همچنین انتخاب بهینه گردد.
در گذشته نه چندان دور در حوزههای مالی به رفتار افراد در اخذ تصمیمات مالی توجهی نمی شد و پایه و اساس تصمیم گیریها براساس مجرای چهار مرحله ای تصمیم گیری انجام می شد و اعتقاد بر این بود که انسان عاقل پس از گذر از این چهار مرحله بهترین تصمیم را اخذ می نماید که این دیدگاه "تصمیم گیری عقلانی" نام دارد.
نظریه استاندارد تصمیم گیری بر این باور است که افراد براساس منطق و به صورت عقلایی عمل می کنند. اهداف این قبیل نظریهها ارائه یک مجموعه صحیح از مفروضات و بدیهیات است که زمینه ارائه شده توسط مارکویتز در تصمیم گیري منطقی را فراهم میکند. نظریه پرتفوي مدرن MPT))سال 1952 نشان میدهد که چگونه سرمایه گذاران عقلایی براساس منطق، اساس تصمیمات خود در زمینه انتخاب پرتفوي را دو پارامتر ریسک و بازده قرار میدهند و با استفاده از بازده و واریانس سبد سهام خود را متنوع، و از این طریق یک پرتفوي بهینه ایجاد میکنند. اما این مدل قادر به توضیح رفتارسرمایه گذاران در شرایط واقعی، که در آن افراد اصول مورد انتظار این نظریه را نقض میکنند، نیست. (خواجوی & فتاحی نافچی, 1392)
در دهه 90 مکتب فکری جدیدی به وجود آمد که سعی می نمود مدلهای مالی را با علم روان شناسی بارور نماید. تورسکی و کاهنمن طی سسلسه مقالاتی به توسعه کاربردهای دانش روانشناسی در علوم مالی و اقتصاد پرداختند و در سال 1974تئوری چشم انداز را ارائه نمودند. این تئوری بیان میدارد که چگونه سرمایه گذاران در برخی موارد مطلوبیت را نادیده می گیرند . بر اساس این نظریه سرمایه گذاران ریسک گریز هستند به این معنی که شیب منحنی مطلوبیت ثروت با افزایش آن کاهش مییابد. (اسلامی بیدگلی & کرد لویی, بهار 1389) با بیان نظریه چشم انداز بنیان مالی سنتی عقلایی به هم ریخت.
در سال 1980 مکتب دیگری تحت عنوان مالی رفتاری که از تلفیق روانشناسی و مالی بوجود آمده است،مطرح شد. مالی رفتاری به چگونگی فعالیت و تعامل مردم در فرآیند تصمیم گیری مالی و تفسیر این عملیات بر اساس مفاهیم و نظریههای روان شناسی ایجاد شده میپردازد. همچنین ارتباط بین علم مالی و دیگر رشتههای علوم اجتماعی به روانشناسی مالی معروف شده است، باعث شد تا محققان بررسیهای زیادی در خصوص رفتارهای سرمایه گذاران در بازارهای مالی و واکنشهای آنان در شرایط مختلف به عمل آورند. دلیل توجه رو به افزایش به این گرایش درک بهتر رفتار سرمایه گذاران است و همچنین می توان برای فهم بهتر تصمیمات شرکتهای مدیریت دارایی و یا ارتباط بانک با مشتریان از آن بهره مند شد. مالی رفتاری ، بنیانهای مالی استاندارد را بهم ریخت اما خود به نمونهی مستقلی دست نیافت و این سوال در ذهن محققین، تحلیلگران و مشاوران سرمایه گذاری شکل گرفت که « تحلیل ها ومشاوره های مالی باید برچه اساسی صورت گیرد ؟ »
انتقادات وارد شده به مکتب مالی رفتاری باعث شد تا پژوهشها در سال 2005 به سمت حوزهی نوینی به نام مالی عصبی حرکت نماید. پژوهشگران این حوزه با استفاده از علم اعصاب شناختی(N-S )به بررسی دلایل رفتارهای تصمیم گیرندگان از طریق بررسی عملکرد مغز انسان در هنگام تصمیم گیری مالی پرداختند.
به عنوان مثال زمانی که تحقیقات هیرشیلفر و شاموی در سال 2002 نشان داد که ، در طی 15 سال سرمایه گذاری در سهام در شهر نیویورک در روزهای آفتابی در حدود 3 برابر روزهای ابری بوده است ، مالی استاندارد و حتی مالی رفتاری از توجیه علت آن عاجز ماند. در چنین پیشامدهایی متوجه شدند که حس و حال درونی فرد به تفکرات، مشاهدات ، برداشتها و وقایع تا حدی وابسته است که درون وی را متفاوت می سازد .همانگونه ظاهر چهره ، نوع نگاه کردن، طرز ادای کلمات و صحبت کردن وی با حس درونی او تغییر می کند و یا به عبارت دیگر ظاهر فرد نمودی از درون فرد می باشد . پس اعمال فرد ، تصمیمات ، و نهایتا حتی سرمایه گذاری او در هر لحظه متأثر از حال فرد در آن لحظه خاص است .مثلا اگر فردی حال خوشی داشته باشد بیشتر احتمال ورود به سرمایه گذاری دارد ، در حالی که حال بد باعث کناره گیری فرد و اجتناب وی از ورود به فعالیت به خصوص فعالیت تجاری و سرمایه گذاری می گردد. شناخت بخشهای مختلف و مسیرهای انتقال عصبی و تأثیر داروهای مختلف مورد استفاده فرد و حالات گوناگون وی بر شیوه ی تصمیم گیری، منجر به ایجاد شاخه ای به نام نورو فایننس (Neuro Finance) گردید. در حقیقت نوروفایننس پلی بود بین دانش مغز و مالی (اقتصاد) ، تا به وسیلهی آن درک بهتری از تصمیمات مالی اقتصادی افراد به دست آید. (اسلامی بیدگلی & کرد لویی, بهار 1389)
2.هدف از پژوهش در حوزه مالی عصبی چیست؟
هدف اصلی مالی عصبی درک بهتر بازارهای مالی از طریق تعیین برخی رفتارهای فیزیولوژیکی موثر بر رفتارهای مبادلاتی افراد و نتیجه حاصل از آنهاست. به نحوی که بتوان این رفتارها را بانتایج مبادلات مرتبط ساخت ، در واقع فرض برآن است که افراد بازار دارای ویژگی های روانشناسی و فیزیولوژیکی متفاوتی هستند که برتوان آنها در اتخاذ تصمیمهای منطقی و به تبع آن ، برعملکرد سرمایه گذاری آن ها مؤثر است و بیشتر تمرکز آن بر رفتارهای مالی و فعالیت افراد بازار است . به زبان سادهتر درک عملکرد مغز در زمانی که افراد با شرایط تصمیم گیری مواجه هستند به آنها کمک می کند تا احساسات و عواطف خود را در آن لحظه کنترل نمایند به بیانی دیگر نوروفاینانس کمک میکند تا بسیاری از رفتارهای مالی از حالت غیر ارادی خارج و کنترل شود و نیز تا حد زیادی از اشتباهات رفتاری و تصمیمات غلط پرهیز گردد.
3. پیش از انتخاب یک سرمایه گذاری چه اتفاقی در مغز انسان رخ می دهد؟
برای بررسی و تحلیل آنچه که در درون مغز بواسطه تصمیم گیریهای مالی روی می دهد، نیاز به درک علوم اعصاب شناختی داریم . در علوم اعصاب شناختی با استفاده از ابزارهای نوین نظیر تشدید مغناطیس کارکردی (FMRI)،مقطع نگاری (توموگرافی)، الکترو میوگرافی،EEG,ERF,PET,MRI و دیگر ابزارها به بررسی واکنشهای مغز می پردازند.
در علم اعصاب شناختی مغز به سه قسمت تقسیم می شود که هر قسمت مانند لایههای پیاز بر روی هم قرار گرفتهاند. لایه بیرونی (جلوی مغز) یا همان مخ بزرگترین بخش مغز است فرایندهای پیچیدهی تصمیم گیریهای تحلیلی در این بخش؛انگیزهها، هیجانها و واکنشهای عاطفی در لایه میانی؛ و فرایندهای فیزیولوژیکی مربوط به ادامه حیات فرد در لایه درونی انجام می گیرد. لایه خارجی مغز را قشر مخ یا کرتکس مینامند که مرکز پشتیبانی مغز و هدایت کننده کارکردهای عملیاتی و کنترلی بدن است. در این پژوهش آن بخش از قشر مخ که پیش پیشانی نام دارد مورد توجه است. قشر پیش پیشانی درگیر تفکر انتزاعی ،برنامه ریزی،محاسبه، یادگیری و تصمیم گیریهای استراتژیک است.جزء دیگر مغز ، دستگاه کنارهای (لیمبیک سیستم) محرک هیجان و منبع انگیزش از جمله ترس و برانگیختگی است. جزء سوم مغز میان مغز است که تنظیم فرآیندهای فیزیولوژیکی حیات از جمله تنفس ، هشیاری و ضربان قلب را بر عهده دارد. این سه لایه که گذرگاههای نورونیاند نقل و انتقال اطلاعات را در مغز انجام می دهند. اطلاعات را منسجم و یکپارچه می سازند و پردازش میکنند. دو گذرگاه نورونی از این میان با تصمیم گیریهای مالی ارتباط دارند. (شلیله, 1392)
در این بخش به نقش اساسی بخش جلویی مغز در اتخاذ تصمیمات مالی میپردازیم. هنگامی که دادهها وارد مغز میشوند ابتدا توسط قسمت جلویی مغز پردازش می شود و پس از آن به قسمت هیجانی می روند. به عبارت دیگر پردازش اطلاعات در مغز انسان در حالت نرمال در ابتدا تئسط قسمت شناختی و به صورت منطقی صورت می گیرد. اما هنگامی که انسان در حالت نرمال قرار ندارد و ترس یا هیجان وجودش را فرا گرفته است داده های ورودی بدون آن که در قسمت شناختی مورد بررسی قرار گیرند به بخش هیجانی می روند، و در این بخش است که بر اساس احساسات و عواطف تصمیم گیری صورت می گیرد. (خواجوی & فتاحی نافچی, 1392)
در ادامه لازم است کارکردهای اصلی مغز را نیز بشناسیم تا درک بهتری از نوع فعالیت آن در هنگام تصمیم گیریهای مالی داشته باشیم. مغز انسان بر اساس دو کارکرد اصلی سیستم پاداش و سیستم مراقبت فعالیت میکند. وقتی شخص با امکان بالقوه کسب سود و یا احتمال تحمل زیان روبه رو می شود، هر کدام از این سیستمها مستقلا فعال یا غیرفعال شده و فرد را هدایت می کنند.
سیستم پاداش: چنانچه فرد از امکان کسب سود درکی حاصل نماید این سیستم در مغز فعال میشود و با ترشح دوپامین (Dopamine) این کار را انجام می دهد. دوپامین به صورت تاریخی شیمی "لذت مغز " نام گرفته است و چنین به نظر می رسد که فعال شدن دوپامین در مغز با احساس رضایت فرد همبستگی دارد. هنگامی که با تحریکات الکتریکی غلظت دوپامین در مغز افراد را بالا میرود ، احساس شدید خوشی به آنها دست می دهد. دوپامین اثر زیادی در سیستم موفقیت دارد و موجب افزایش ریسک پذیری در افراد می شود. سیستم پاداش کار برآورد و ارزیابی سریع فرصتها و تهدیدهای پیرامون فرد را پیش می برد (شلیله, 1392)
سیستم مراقبت: این سیستم با ادراک مغز از وجود تهدید یا خطر فعال می شود.هنگام ترس، اضطراب و وحشت زدگی این سیستم شروع به فعالیت کرده و با ترشح هورمونهای استرس و اپینفرین (آدرنالین) در جریان خون و ارسال آن از طریق رشتههای سمپاتیک عصبی به اعضای بدن فرد را برای واکنش به خطر و یا فرار از آن آماده میسازد. وقتی معامله گران با بازار بی ثبات روبرو می شوند سطح کورتیزول آنها که نوعی هورمون فشار عصبی است افزایش می یابد. (شلیله, 1392)
از دیگر عواملی که در تصمیم گیریهای مالی موثر است داشتن نوعی خاص از ژن است. افرادیکه دارای این نوع ژن هستند برای تصمیم گیری با ریسک بالا مستعد تر و برای قبول پیامدهای آن آمادهتر هستند.همچنین داروها، مواد مخدر،گیاهان دارویی و انواع غذاها به دلیل تاثیر گذاری در ترشح هورمونها نیز بر تصمیم گیریهای مالی تاثیر می گذارند. بر پایه تحقیقات انجام شده در شهر لندن بر روی تعدادی از مردان در طی روزهای کاری نشان داده شد که سطح استروئیدها در بدن آنها با بازدهی مالی رفتاری چیست؟ معاملات مالی ارتباط دارد و همچنین افزایش سطح کورتیزول در هنگام بی ثباتی بازار مشاهده شده است. (شلیله, 1392)
3. انتقادات وارد به مالی عصبی چیست؟
انتقادات وارد به یافتههای پژوهشی گرایش مالی عصبی این است که تاکنون به دلیل هزینههای گزاف انجام آزمایشهای پزشکی، روان شناسی، عصب شناسی و مغز بر روی گروههای محدودی از نمونه ها استوار است . انتقاد دیگر دانشجو بودن شرکت کنندگان در این آزمایشها است که سبب میگردد یافته های اینگونه بررسیها به تجربیات دنیای واقعی تعمیم پذیر نباشد و و الگوهای تصمیم گیریهای پیچیده و پر هیاهوی دنیای واقعی را توضیح نمیدهد چرا که پاسخ افراد تحت تاثیر محیط آزمایشگاهی با دنیای واقعی متفاوت خواهد بود.
4. نتیجه گیری
مغز انسان از سیستم های پیچیدهای متشکل از سلسله اعصاب است و عملکرد این مجموعه با کارکردهای متفاوت خود می تواند تصمیم گیریهای مالی را تحت تأثیر قرار دهد. از سویی دیگر گرایش مالی عصبی رشته ای نوپا است که می کوشد با درک عملکرد مغز ، و با استفاده از علوم روان پزشکی و اعصاب شناختی رفتار سرمایه گذاران را در هنگام اخذ تصمیمات مالی مورد بررسی قرار دهد. در حقیقت نوروفایننس پلی است بین دانش مغز ومالی (اقتصاد) ، تا به وسیله ی آن درک بهتری از تصمیمات مالی اقتصادی افراد به دست آید. علیرغم اینکه پژوهشهای این گرایش در محیطهای آزمایشگاهی و با تعداد محدودی نمونه صورت گرفته است و انجام اینگونه پژوهشها با محدودیتهایی مواجه است اما پژوهشگران این حوزه اعتقاد دارند که از طریق ابزارهایی نظیر تشدید مغناطیس کارکردی (FMRI)،مقطع نگاری (توموگرافی)، الکترو میوگرافی،EEG,ERF,PET,MRI میتوان مغز افراد را در هنگام تصمیم گیریهای مالی مورد بررسی قرار داد. با اینکه این امر نمیتواند در محیط طبیعی مورد بررسی قرار گیرد اما از نتایج حاصل از اینگونه پژوهشها جهت درک بهتر امور مالی نمی توان چشم پوشید. امروزه نوروفاینانس جهشی بزرگ در علوم مالی محسوب میشود که به توضیح علل ریسک پذیری و ریسک گریزی افراد و یا سازمانها بر اساس عملکرد مغزی می پردازد و باعث شده برای بسیاری از معماهای تصمیم گیریهای مالی و اقتصادی حل شود. به بیانی دیگر نوروفاینانس کمک میکند تا بسیاری از رفتارهای مالی از حالت غیر ارادی خارج و کنترل شود و نیز تا حد زیادی از اشتباهات رفتاری و تصمیمات غلط پرهیز گردد.
ماهیت دانش مالی رفتاری
بخش دوم
«مالی رفتاری» که عموما از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، به ویژه پس از ترکیدن
«حباب قیمتی سهام شرکتهای تکنولوژی» به موضوع روز تبدیل شده است.
«مالی رفتاری» که عموما از آن به عنوان کاربرد روانشناسی در دانش مالی تعبیر میشود، به ویژه پس از ترکیدن
«حباب قیمتی سهام شرکتهای تکنولوژی» به موضوع روز تبدیل شده است. مالی رفتاری پدیدههای متغیر را در طیف وسیعی از رفتار سرمایهگذاران از سطح انفرادی تا پیامدهایی در سطح کل بازار، مدلسازی و تفسیر میکند. «مالی رفتاری خرد» سوگیریهای سرمایهگذاران را در سطح فردی بررسی میکند به گونهایکه آنها را از «بازیگران عقلایی» مفروض در تئوری اقتصاد کلاسیک، متمایز میسازد. «مالی رفتاری کلان» خلاف قاعده های «فرضیه بازار کارآ» را که مدلهای رفتاری قادر به توضیح آن است، شناسایی و توصیف میکند. در مالی رفتاری کلان، این پرسش مطرح است که آیا بازارها کارآ هستند یا در معرض تاثیرات رفتاری قرار دارند؟ در مالی رفتاری خرد، پرسش این است که آیا سرمایهگذاران عقلانی رفتار میکنند یا اشتباهات احساسی و شناختی میتواند بر تصمیمات مالی آنها تاثیرگذار باشد؟ توجه به این موضوع ضروری است که بخش عمدهای از تئوریهای مالی و اقتصادی براین مفهوم استوار است که افراد عقلایی رفتار میکنند و در فرآیند تصمیمگیری، همه اطلاعات را در نظر میگیرند. از سوی دیگر محققین به شواهد فراوانی دست یافتهاند که نشاندهنده رفتار غیرعقلایی و تکرار خطا در ارزیابی و قضاوت انسان است. «استتمن» مالی کلاسیک را اینگونه توصیف مینماید: «مالی کلاسیک مجموعهای از دانش بنا شده بر پایه اصول آربیتراژ، تئوری پرتفوی، تئوری قیمتگذاری داراییهای سرمایهای و تئوری قیمتگذاری اختیار معامله است.» مالی کلاسیک بر پایه مجموعهای از مفروضات سادهکننده بنا شده است. به عنوان مثال مفهوم انسان اقتصادی عاقل در لایههای زیرین این نگرش نهفته است و میگوید انسانها همواره تصمیمات عقلایی میگیرند. مالی کلاسیک بر پایه توصیف قواعدی که حکم میکند سرمایهگذار چگونه باید رفتار کند، شکل گرفته است. «مالی رفتاری» سعی دارد پدیده های روانشناختی انسان در کل بازار و در سطح فردی را شناسایی کرده و از آنها بیاموزد. «مالی رفتاری» همانند «مالی کلاسیک» بر پایههایی از مفروضات اساسی بنا شده است با این تفاوت که مالی کلاسیک مفروضات خود را در بستری ایدهآل بنا کرده درحالی که «مالی رفتاری» این مفروضات را در بستری واقعگرایانه بنا میکند.
در دهه ۱۹۷۰ فرضیه کارآیی به عنوان مدل قابل قبولی از رفتار بازار پذیرفته شد. «فاما» نشان داد، در بازاری که جمع کثیری از معاملهگران آگاه در آن فعالیت میکنند، اوراق بهادار به نحو مناسبی قیمتگذاری شده و همه اطلاعات موجود را منعکس میکند. در بازار کارآ، هیچ نوع اطلاعات یا تحلیلی به عملکرد بهتری منجر نمیشود. در سوی دیگر محققینی هستند که با استناد به موارد عدیدهای از خلاف قاعدهها به شواهدی علیه کارآیی اشاره میکنند. انواع اصلی خلاف قاعدههای بازار عبارتند از: خلاف قاعده بنیادی، خلاف قاعده تکنیکی و خلاف قاعده تقویمی. بی نظمیهای مرتبط با ارزیابی بنیادی عملکرد یک سهم را خلاف قاعده بنیادی مینامند. بسیاری از این موضوع آگاهی ندارند که سرمایهگذاری در سهام ارزشی، نسبت پایین قیمت به فروش، نسبت پایین قیمت به سود هر سهم و سهام با نسبت سود تقسیمی بالاتر یکی از اثربخشترین روشهای سرمایهگذاری، یک خلاف قاعده بنیادی است. چالش دیگری که در دنیای سرمایهگذاری وجود دارد، پاسخ این پرسش است که «آیا قیمتهای تاریخی اوراق بهادار را میتوان در پیشبینی آتی قیمت مورد استفاده قرار داد؟» «تحلیل تکنیکی» به مجموعه روشهایی اطلاق میشود که سعی دارد با مطالعه رفتار قیمتهای گذشته، قیمتهای آتی اوراق بهادار را پیشبینی کند. ناسازگاری تحلیلهای تکنیکی در مقایسه با فرضیه بازار کارآ را «خلاف قاعده تکنیکی» مینامند. استراتژیهای رایج تحلیل تکنیکی براساس میانگینهای متحرک، قدرت نسبی و سطوح حمایت و مقاومت استوار است. یکی از رایجترین خلاف قاعدههای تقویمی«اثر ژانویه» است. بررسیهای تاریخی نشان می دهد اغلب سهام و به ویژه سهام شرکتهای کوچک در ماه ژانویه، بازدههای غیرعادی بالایی داشته است. ملاحظه میشود شواهد پشتیبان هم برای نظریه بازار کارآ و هم نظریه رقیب آن وجود دارد. بنابراین شاید بتوان گفت بازارها نه کاملا کارآ و نه تماما غیرکارآ هستند. از نظریههای«اقتصادی نئوکلاسیک» اینگونه استنباط میشود که «انسان اقتصادی» مدل سادهای از رفتار اقتصادی انسان است که براصولی نظیر منفعت شخصی کامل، عقلانیت کامل و تصمیمگیری اقتصادی براساس اطلاعات کامل استوار است. انسان اقتصادی نگرش خاصی است که اقتصاددانان با درجات متفاوتی از آن حمایت میکنند. منتقدین انسان اقتصادی با به چالش کشیدن این سه فرض بنیادی، همچنان راه تقابل را میپیمایند. روانشناسان معتقدند عقلانیت، تنها محرکه رفتار انسان نیست. آنها معتقدند قوه درک انسان تابع احساسات اوست. رفتار انسان بیش از آنکه محصول منطق باشد از محرکههای ذهنی نظیر ترس، عشق، نفرت، لذت و درد حاصل میشود. همچنین تحقیقات نشان داده است افراد بهطور کامل منفعتطلب نیستند. اگر این گونه نبود، وجود حس نوعدوستی معنا نداشت. باورهای دینی و مکاتب فکری که پدیدههایی مثل فداکاری، ایثار و ترحم به دیگران را ارزش تلقی میکنند، نمیتوانست در طول قرون متمادی ماندگار باشد. افراد ممکن است در موضوعات خاصی اطلاعات کامل یا تقریبا کاملی داشته باشند. اینکه فردی درهر موضوعی دانش کامل داشته باشد، ممکن نیست. در دنیای سرمایهگذاری، موضوعات بسیاری وجود دارد که موفقترین سرمایهگذاران نیز به همه آنها تسلط ندارند.
با وجود کارآیی بازار، عقلانیت افراد به ندرت در منطقه سیاه یا سفید شکل میگیرد، بلکه مدلسازی واقعی دریک طیف خاکستری رنگ شکل میگیرد. زمانی که «مالی رفتاری» در بین فعالان بازار توسعه یابد، سرمایهگذاران مزایای آن را خواهند دید و آنگاه انتظار میرود درک نحوه تاثیر ابعاد روانشناختی سرمایهگذار بر پیامدهای سرمایهگذاری، بینش های جدیدی فراهم سازد. مشاوران مدیریت دارایی از راههای مختلفی برای اندازهگیری موفقیت شان، استفاده میکنند. برخی معیارهای پیشنهادی شامل درک مناسب اهداف مالی سرمایهگذار، ایجاد و حفظ نگرش باثبات در ارائه مشاوره، برآورده ساختن انتظارات سرمایهگذار و بهرهمندی متقابل طرفین از رابطه مشورتی است. مشاور میتواند با نفوذ در ذهن مشتری و درک جامع انگیزهها، خواستها و نگرانیهای وی، به مشتری در درک بهتر چگونگی طراحی پرتفوی کمک کند.
دوره جامع نسل دوم مالی رفتاری در ایران
به دلایل زیر پیشنهاد میکنیم در این دوره آموزشی جامع و متفاوت شرکت کنید:
- لزوم به روز کردن دانش مالی و فهم آنچه مطالعات جدید بیان میکنند.
- فهم بهتر رفتار مالی خود، مشتریان و کنشگران مختلف بازارهای مالی
- طراحی محصولات مالی بهتر و سازگار با نیازهای مشتری(و نتیجتا افزایش سود)
- کسب بازدهی بالاتر از بازارهای مالی
شعار نسل دوم مالی رفتاری این است: دانش مالی رفتاری، هم «در مورد» مردم عادی(Normal) است و هم «برای» مردم عادی: ساده و بدون پیچیدگیهای زاید! ادعای ما این است که لازمه تصمیمات مالی درست در گام اول شناخت درست از انسان است. در این دوره سعی میشود مطالب به زبانی ساده توضیح داده شوند تا مخاطب غیر حرفهای هم بتواند جعبه ابزار مناسبی جهت تصمیمات اقتصادی و مالی بهتر در اختیار داشته باشد.
توضیحات
برای مشاهده قوانین و راهنمای ثبت نام دوره های آموزشی اینجا کلیک کنید.
نسل دوم مالی رفتاری چیست؟
نسل دوم مالی رفتاری آخرین نسخه از دانش مالی در دنیاست. بعد از زیرسوال رفتن مالی استاندارد توسط نسل اول مالی رفتاری، اکنون نسل دوم مالی رفتاری به ارائه جایگزینهایی مستحکم بجای تکتک اجزای مالی استاندارد پرداخته است.در واقع، نسل اول مالی رفتاری بیشتر نقش تخریب سازه مالی استاندارد را داشت ولی جایگزین یکپارچه و منسجمی برای آنچه که خراب کرده بود ارائه نمیکرد. در نسل دوم از این سازه باشکوه جایگزین رونمایی میشود.
به عنوان مثال، نسل اول مالی رفتاری مشاهداتی که هیچگونه سازگاری با مدلهای استاندارد نداشتند و با آن مدلها قابل تبیین نبودند را کشف و صورتبندی میکرد. اما ساختار منسجم و یکپارچه جایگزینی ارایه نمیکرد.
نکته متمایزکننده دیگر بین نسل اول و دوم مالی رفتاری، به رسمیت شناختن نیازهای غیر فایدهگرایانه(Utilitarian) در تحلیل رفتار مالی است. به بیان دیگر، در نسل اول مالی رفتاری، مشابه با مالی استاندارد، هدف تصمیمات مالی صرفا افزایش ثروت در نظر گرفته میشد، در حالی که این بخش از مالی استاندارد هم اشتباه بود و باید تخریب میشد. یعنی در دنیای واقعی، مردم علاوه بر نیازهای فایدهگرایانه، نیازهای ابرازی(ٍExpresive) و نیازهای عاطفی(ٍEmotional) را هم در دنیای مالی پیگیری میکنند که هیچ تضادی هم با عقلانیت ندارد!
از نمونه کتابهای مرتبط با نسل اول مالی رفتاری میتوان به کتاب «دانش مالی رفتاری و مدیریت ثروت» نوشته پامپیان که توسط دکتربدری و با همکاری تعدادی مالی رفتاری چیست؟ از دوستان موسسه ما ترجمه شده بود اشاره کرد. کتابهای «فراتر از ترس و طمع» نوشته شفرین(از بنیانگذاران دانش مالی رفتاری) و سایر کتابهایی که تا سال ۲۰۱۷ منتشر شده بودند، همه را میتوان از نسل اول مالی رفتاری دانست. البته باید توجه داشت که نسل دوم مالی رفتاری روی نسل اول سوار میشود.
سال ۲۰۱۷ ایمیلی از پروفسور استتمن(بنیانگذار دانش مالی رفتاری)، مالی رفتاری چیست؟ مبنی بر انتشار کتاب جدیدشان دریافت کردم. حدود یکماه بعد کتاب روی سایت آمازون هم قرار گرفت و بنده توانستم به آن دسترسی پیدا کنم. بلافاصله اقدام به ترجمه کتاب مذکور کردم. این کتاب چنانچه خود ایشان صراحتا میگویند نسل دوم مالی رفتاری به حساب میآید. در این دوره، این کتاب و کتاب دیگر ایشان که در سال ۲۰۱۹ منتشر کردند به عنوان رفرنس اصلی در نظر گرفته میشود.
در هر دانش ما به دنبال توصیف، تبیین و تجویز(پیشبینی) هستیم. در دانش مالی رفتاری نسل دوم، ما به دنبال توصیف پدیدهها، همانگونه که هستند، و تبین پدیدهها بر اساس آنچه آزمایشهای رفتاری در دنیای واقعی تأیید میکنند و تجویز یا پیشبینیِ مبتنی بر آنچه در دو مرحله قبل حاصل شده است هستیم.
شرکت در این دوره چه فایده ای دارد؟!
فایده دوره برای مردم عادی
این جمله مشهور در واقع به اهمیت جنبههای روانی در تصمیمات مالی اشاره دارد. همه انسانها هر روزه در حال اتخاذ تصمیمات مالی هستند. از تصمیم به پسانداز و مصرف درآمد گرفته تا تصمیمات سرمایهگذاری مثل خرید رمزارز یا سهام. متأسفانه بسیاری از مردم نسبت به رفتار مالی خود، «خودآگاهی» ندارند. این فقدان بینش باعث میشود بعضی مواقع نیازهای خود را انکار کنند در حالی که عطش عدم ارضای آن نیاز سیستم تصمیمسازی ایشان را دچار مشکل کرده است. شناخت بهتر نیروهای روانی درونی باعث تعامل بهتر با آن نیروها و نتیجتا رفتار مالی هوشمندانهتر خواهد شد.
شعار نسل دوم مالی رفتاری این است: دانش مالی رفتاری، هم «در مورد» مردم عادی(Normal) است و هم «برای» مردم عادی: ساده و بدون پیچیدگیهای زاید!
ادعای ما این است که لازمه تصمیمات مالی درست در گام اول شناخت درست از انسان است. در این دوره سعی میشود مطالب به زبانی ساده توضیح داده شوند تا مخاطب غیر حرفهای هم بتواند جعبه ابزار مناسبی جهت تصمیمات اقتصادی و مالی بهتر در اختیار داشته باشد.
فایده دوره برای حرفه ای ها
علاوه بر مردم عادی، حرفهایهای حوزه مالی هم به این دوره نیازمندند. ذهنیت حرفهایها تحت تأثیر دانش اقتصاد و مالی استاندارد و یا نهایتا نسل اول مالی رفتاری است. یک فرد حرفهای (مثلا مدیر یک صندوق سرمایهگذاری)، هم باید به نیازهای خود و رفتار خود اشراف و آگاهی داشته باشد و هم باید بتواند نیازها و رفتار سایر کنشگران بازار را به بهترین نحو فهم کند. این مسئله در طراحی محصولات مالی بشدت پررنگتر هم میشود. بخصوص در مباحث بازاریابی و حفظ مشتری این مسئله قابل مشاهده است.
معمولا فارغ التحصیلان رشته های اقتصاد، مالی، مدیریت، حسابداری، MBA و سایر رشتههای مرتبط حداقل اسم مالی رفتاری را شنیدهاند و یا در دورههایی شرکت کردهاند و یا کتابهای مرتبط را مطالعه کردهاند. برای کسانی که بهروز بودن دانششان برایشان اهمیت دارد شرکت در این دوره ضروری است.
در بهترین حالت، آنچه که در کتابها و یا کلاسها آموزش داده شده است نسل اول مالی رفتاری است. نسل اول مالی رفتاری بیشتر از آنکه یک ساختارِ منسجمِ جایگزین برای مالی استاندارد ارائه کند، نقش تخریبگر آن را بازی میکرد. به عنوان مثال، مشاهداتی که هیچگونه سازگاری با مدلهای استاندارد نداشتند و با آن مدلها قابل تبیین نبودند را کشف و صورتبندی میکرد، اما ساختار منسجم و یکپارچه جایگزینی ارایه نمیکرد. همین باعث شده است که در عمل، حرفهایها بینش عمیقی نسبت به رفتار خود و دیگران نداشته باشند.
از نمونه کتابهای مرتبط با نسل اول مالی رفتاری میتوان به کتاب «دانش مالی رفتاری و مدیریت ثروت» نوشته پامپیان که توسط دکتربدری و با همکاری تعدادی از دوستان موسسه ما ترجمه شده بود اشاره کرد. کتابهای «فراتر از ترس و طمع» نوشته شفرین(از بنیانگذاران دانش مالی رفتاری) و سایر کتابهایی که تا سال ۲۰۱۷ منتشر شده بودند، همه را میتوان از نسل اول مالی رفتاری دانست. البته باید توجه داشت که نسل دوم مالی رفتاری روی نسل اول سوار میشود.
سال ۲۰۱۷ ایمیلی از پروفسور استتمن(بنیانگذار دانش مالی رفتاری)، مبنی بر انتشار کتاب جدیدشان دریافت کردم. حدود یکماه بعد روی سایت آمازون هم قرار گرفت و بنده توانستم به آن دسترسی پیدا کنم. بلافاصله اقدام به ترجمه کتاب مذکور با کمک انتشارات نوید مهر کردم. این کتاب چنانچه خود ایشان صراحتا میگویند نسل دوم مالی رفتاری به حساب میآید. در این دوره، این کتاب به عنوان رفرنس اصلی در نظر گرفته میشود.
در هر دانش ما به دنبال توصیف، تبیین و تجویز (پیشبینی) هستیم. در دانش مالی رفتاری نسل دوم، ما به دنبال توصیف پدیدهها، همانگونه که هستند، و تبین پدیدهها بر اساس آنچه آزمایشهای مالی رفتاری چیست؟ رفتاری در دنیای واقعی تأیید میکنند و تجویز یا پیشبینیِ مبتنی بر آنچه در دو مرحله قبل حاصل شده است هستیم.
معرفی چند کتاب اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری
اگر بخواهید تنها یک کتاب درباره اقتصاد رفتاری بخوانید و با مبانی این حوزه آشنا شوید، احتمالاً کتاب کج رفتاری نوشته ریچارد تیلر بهترین گزینه (یا یکی از بهترین گزینهها) است.
کتاب تفکر، سریع و آهسته نوشتهی دنیل کانمن هم اگر چه مستقیماً به اقتصاد رفتاری نپرداخته، اما در این زمینه مثالهای فراوانی دارد.
کتاب Nudge که با عنوانهای سقلمه و تلنگر ترجمه شده نیز به همین بحث میپردازد.
گاهی اوقات کتاب قلاب (Hooked) را نیز در گروه کتابهای اقتصاد رفتاری طبقهبندی میکنند. البته همه در این زمینه اتفاق نظر ندارند.
چند مورد از کتابهای دن اریلی هم به بحث اقتصاد رفتاری میپردازند. از جملهی آنها میتوان به کتابهای زیر اشاره کرد:
- نابخردی های پیش بینی پذیر (Predictably Irrational) (Payoff)
- کتاب دلارها و منطق ما
علاوه بر همهی اینها، چهار کتاب زیر نیز گزینههای بسیار ارزشمندی برای آشنایی بیشتر با اقتصاد رفتاری هستند:
کتابهای مالی رفتاری مایکل پامپین
اگر قصد فعالیت در بازارهای مالی و کارهایی نظیر فارکس و سرمایه گذاری در بازار بورس را دارید، احتمالاً کتابهای سادهتر در زمینه اقتصاد رفتاری و مالی رفتاری را ترجیح میدهید.
مایکل پامپین (Michael Pompian) از جمله نویسندگان مطرحی است که کتابهای متعددی در زمینهی مالی رفتاری تألیف کرده و دو زیر از او به فارسی نیز ترجمه شده است:
- دانش مالی رفتاری و مدیریت دارایی (Behavioral Finance and Wealth Management)
- مالی رفتاری و تیپ های چهارگانه سرمایه گذاران (Behavioral Finance and Investor Types)
کتاب اول را میتوان صرفاً فهرستی از خطاهای شناختی دانست که برای هر کدام مثالهایی از رفتارهای سرمایه گذاران مطرح شده است.
کتاب دوم هم، اگر چه بر اساس مطالعهی روشمند علمی استوار نیست، اما تجربیات ارزشمندی در حوزهی رفتارهای سرمایه گذاران را مطرح میکند و از آنجا که نویسنده با ادبیات دانش اقتصاد رفتاری آشناست، باعث شده که تحلیل این تجربیات، دقیقتر و قابل اعتناتر هم باشد.
سایت پاسخ نامه – که در حال مطالعهی آن هستید – به نوعی واژهنامهی جنبی مجموعهی آموزشی متمم است. در صورتی که به توسعه فردی علاقهمند هستید میتوانید فهرست درسها و نقشهراههای یادگیری متمم را بررسی کرده یا اینکه سرفصلهای دوره MBA آنلاین ما را ببینید.
مالی رفتاری قسمت دوم
مالی رفتاری مفهوم گستردهای است. به شکلی که الف بورس در این زمینه دو مقاله تا کنون به شما ارائه کرده است. قسمت اول مالی رفتاری به برسی کلیات و اقتصاد نئوکلاسیک پرداخت. در مالی رفتاری قسمت دوم به مفهومهای گستردهتری از این تئوری بزرگ میپردازیم. همچنین تعدادی از تحقیقات انجام گرفته در این زمینه را برسی میکنیم. با توجه به اینکه اقتصاد علم بسیار گستردهای است؛ توصیه میشود قبل از مطالعه مقالات مالی رفتاری؛ به مطالعه پارامترهای ریسک و سرمایه، مدلهای ریسک و نرخ بهره بپردازید.
فرا اعتمادی مالی رفتاری قسمت دوم
فرا اعتمادی به معنی اعتماد بدون پایه و اساس به تواناییهای شناختی، قضاوتها و استدلالهای شناختی خود است. بسیاری از افراد هستند که به اصطلاح اعتماد به عرش دارند! آنها درباره تواناییهای خود در پیشبینی و دقت اطلاعاتی که در اختیار دارند؛ برآورد بیشازاندازه دارند. بسیاری از ایرانیان به این بیماری مبتلا هستند. آنها خود از آنچه که هستند باهوشتر میپندارند. به همین اساس بر این باورند که اطلاعات بهتری نیز در اختیار دارند.
فرا اعتمادی همانند بسیاری از ویژگیها رفتارهای متفاوتی را در پی دارد. سرمایهگذارانی که بیشازاندازه به خود اعتماد دارند؛ توانایی خود را در ارزیابی سرمایهگذاری بیشازاندازه تخمین میزنند. این رفتار موجب میشود که اطلاعات منفی را نادیده بگیرند. این افراد معمولاً معاملات پرحجمی انجام میدهند. همچنین اعتقاد دارند اطلاعاتی که در اختیار دارند ویژه است. این افراد معمولاً معاملات زیاد و پرحجمی انجام میدهند. این کار در بلندمدت موجب کاهش بازدهی میشود.
افرادی که دچار فرا اعتمادی هستند به تاریخچه عملکرد خود در این بازار بیتوجه هستند. قدرت ریسکپذیری آنها افزایش مییابد. به همین از استفاده از پرتفوی متفاوت اجتناب میکنند. بسیاری از آنها حتی نمیدانند بیشتر از آنچه میتوانند ریسکپذیر هستند!
در مالی رفتاری قسمت دوم تحقیقاتی که درباره فرا اعتمادی انجام رسیده است را باهم برسی میکنیم.
فرضیات تأیید شده ادون و گراویس
این فرضیات توسط آزمونهای آماری تأیید شدهاند. به همین دلیل میتوان به آنها استناد کرد. در این فرضیه به مواردی که در ادامه به آنها اشاره میکنیم برخورد میکنید.
معمولاً پس از دورهای رونق عمومی فضایی شکل میگیرد که در آن حجم معاملات بیشتر از آنچه باید میشود. این روند نشان میدهد سرمایهگذاران به خود اعتمادی مفرط (فرا اعتمادی) دچار شدهاند. توجه داشته باشید که در این دوران سود به دست آمده از معاملات کمتر از همیشه است. این فرضیه ثابت شده میگوید معامله گران جوان و موفق بیشتر دچار فرا اعتمادی میشوند. همچنین آنها بیشتر معامله میکنند.
پیشنهاد ما
سرمایهگذاری امری است که ریسکپذیری شما را طلب میکند. در این میان اما باید درباره هر سرمایهگذاری بعد از آن یک ارزیابی داشته باشید. سؤالات زیر باید در این تجزیهوتحلیل مورد ارزیابی قرار گیرند:
- کجاها پول ساختهاید؟
- پول خود را کجاها از دست دادهاید؟
- آیا برای خرید یک سهم به موقع اقدام کردهاید؟
- آیا بازار همزمان حرکت رو به بالا داشته است؟
- اشتباهتان کجا بوده است؟
یکی دیگر از پیشنهاداتی که میتوانیم به شما سرمایهگذاران عزیز داشته باشیم این است که نسبت به سرمایهگذاری خود واقعگرایانه نگاه کنند. توجه کنید که تجزیهوتحلیل پس از رویداد یکی از مهمترین و بهترین روشهای یادگیری چیدمان سرمایهگذاری است. همچنین این روش به شما در دید واقعگرایانهتر به بازار کمک میکند. درست است که اشتباهاتی در گذشته داشتهاید که ترسناک است اما این ترس نباید مانع حرکت شما شود. ما خوب میدانیم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد! همچنین میدانیم از یک سوراخ دو بار گزیده شدن اصلاً درست نیست! بنابراین بهتر است فرا اعتمادی را برای معاملات بعدی کنار بگذارید.
نما گری در مالی رفتاری قسمت دوم
نما گری یکی دیگر از سو گیریهایی است که مالی رفتاری آن را ابداع کرده است. نوع این سوگیری شناختی است. شاید ندانید که هرلحظه در حال طبقهبندی اطلاعات برای یادگیری بهتر هستید. زمانی هم که انسانها با چیز جدید مواجه میشوند تلاش میکنند آن را با طبقهبندی گذشته خود تطبیق دهند. این کار تا ابد ادامه دارد! در بازار واقعگرایانه چیزهایی وجود دارد که مقیاسپذیر هستند اما شدیداً با یکدیگر متفاوت هستند. در چنین مواردی طبقهبندی اطلاعات گذشته شما را به اشتباه میاندازد.
انواع سوگیری نما گری سرمایهگذاران حقیقی
قصور پایه گزینی
سرمایهگذاران تلاش میکنند موفقیتآمیز بودن یک سرمایهگذاری را از طریق قرار دادن آن در یک جدول طبقهبندی آشنا و قابل درک تعیین کنند.
قصور اندازه نمونه
سرمایهگذاران تمایل دارند هنگام قضاوت و ارزیابی احتمال وقوع یک پیامد خاص به اندازههای نمونه قصور توجه بسیاری داشته باشند. اکثر سرمایهگذاران نمونه کوچکی را به اندازه کل جامعه میبینند. این پدیده را قانون اعداد کوچک مینامند. این افراد با داشتن اطلاعات اندک و به سرعت اقدام به فرضیهسازی میکنند. در حالی که یک نمونه کوچک در بسیاری از موارد نمیتواند نماینده یک جامعه بزرگتر باشد.
اتکاء و تعدیل در مالی رفتاری قسمت دوم
این نوع سوگیری شناختی است. برای تخمین اولیه بسیاری از ما ابتدا یک عدد را بنا قرار میدهیم. این رقم همان نقطه اتکا است. افراد بدون توجه به کیفیت اتکا اقدام به تعدیل مثبت یا منفی این عدد میکنند. تجربه نشان داده است که این کار عاقبت خوبی ندارد.
در صورتی که از شما بپرسند جمعیت کانادا بیشتر از بیست میلیون نفر است یا کمتر از آن چه پاسخی میدهید؟ در صورتی که این سؤال را از شما بپرسیم احتمال اینکه بگویید جمعیت کانادا نزدیک بیست میلیون نفر است بسیار بیشتر است.
سرمایهگذاران عقلایی معمولاً بدون سوگیری عمل میکنند. آنها با اطلاعات جدید کار میکنند. همچنین نقاط از پیش تعیین شده را در تصمیمگیری خود دخالت نمیدهند. سوگیری اتکا و تعدیل موجب میشود سرمایهگذاران از پشت یک جفت لنز تابدار بازار را مشاهده کنند.
رفتارهای ناشی از اتکاء و تعدیل
سوگیری اتکاء و تعدیل که در بخش قبلی مقاله مالی رفتاری قسمت دوم به آن اشاره کردیم رفتارهایی در پی دارد که در ادامه به آن اشاره میکنیم.
سرمایهگذاران و تحلیل گران در مواجهه با اطلاعات جدید، تخمینهای بسیار نزدیک به برآوردهای اولیه انجام میدهند. زمانی که سرمایهگذاری برای مثال برآورد کرده است که سود یک سهم در سال آینده دو دلار است؛ زمانی که شرکت عملکرد خوبی از خود نشان نمیدهد؛ سرمایهگذار این رقم را تعدیل میکند.
تحقیقات بسیاری در زمینه سوگیری ناشی از اتکاء و تعدیل انجام گرفته است. یکی از این تحقیقات در سال 1987 توسط محققین دانشگاه آریزونا، نورث کرافت و نی آل انجام گرفت. در این تحقیق از گروهی از افراد حرفهای مسکن خواسته شد تا با استفاده از رقمی که در شروع به آنها اعلام میشود؛ ارزش یک ملک را برآورد کنند. نتیجه این تحقیق این بود که هرچه درخواست فروشنده بیشتر باشد؛ تخمینهای انجام شده نیز بالاتر خواهد بود.
آشنا گرایی
نوع دیگری از سوگیریهای شناختی آشنا گرایی است. سوگیری آشنا گرایی یک قاعده سرانگشتی یا میانبر ذهنی است. این نوع سوگیری موجب میشود افراد احتمال وقوع یک پیشامد را بر اساس میزان رواج آن در زندگی و تجربیات خود تخمین بزنند. افرادی که در معرض سوگیری آشنا گرایی هستند؛ تخمین احتمالات هرچند پیچیده را بهراحتی انجام دهند. به مثال زیر توجه کنید.
اکثر مردم فکر میکنند تعداد افرادی که براثر حمله کوسه از دنیا میروند؛ بیشتر از افرادی است که از برخورد قطعات هواپیمای در حال سقوط میمیرند! این در مالی رفتاری چیست؟ حالی است که احتمال مورد دوم حداقل 30 درصد بیشتر است! حمله کوسه شایعتر به نظر میرسد چراکه کوسه ترس بیشتری در دل مردم میاندازد. همچنین میتوان رسانهها را دلیل این تخمین اشتباه دانست. قاعده سرانگشتی آشنا گرایی قضاوتها و ارزیابیهایی را موجب میشود که با اطلاعات در دسترس و ساده باشد. این اطلاعات لزوماً درست یا کاملاً عینی و واقعی نیستند.
پیشنهاد ما
در زمان انتخاب سرمایهگذاری ضروری است که به اثرات آن توجه کنید. گاداروسکی در سال 2001 تحقیقی درباره رابطه میان بازدهی سهام و پوشش خبری رسانه انجام داد. او دریافت سهامی که بیشتر موردتوجه رسانهها است؛ دو سال بعد از اخبار، نسبت به متوسط بازار بازدهی کمتری خواهد داشت. افراد عموماً تحت تأثیر وقایع زمان حال قرار میگیرند. سوگیری آشنا گرایی موجب میشود که به وقایع امروز چه مثبت و چه منفی بیشازحد واکنش نشان دهیم. حباب شرکتهای فناوری که در دهه 1990 ایجاد شده بود مثال خوبی در این باره است.
خود اسنادی
نوع دیگر سوگیری شناختی که در مقاله مالی رفتاری قسمت دوم به آن میپردازیم خود اسنادی است. این نوع سوگیری میگوید افراد عموماً تلاش میکنند تقصیر شکستها را گردن عوامل بیرونی بیندازند. در حالی که موفقیتها را حاصل عوامل درونی خود میدانند. این نگرش را میتوان در هر جا مشاهده کرد. در ادامه به دو دلیل این نگرش غیرواقعی که به سرمایهگذاران آسیب میرساند اشاره میکنیم.
افرادی که نمیتوانند اشتباهات خود را درک کنند؛ نمیتوانند از آنها درس بگیرند.
سرمایهگذارانی که در زمان نتایج خوب خود را بیشازاندازه تحسین میکنند؛ ممکن است به شم اقتصادی خود بیشازاندازه مطمئن شوند که این در آینده مشکلساز است.
خود اسنادی در مالی رفتاری قسمت دوم
رفتارهای ناشی از سوگیری خود اسنادی
این سوگیری اغلب سرمایهگذاران را به انجام معاملات بیشازاندازه تشویق میکند. زمانی که سرمایهگذار تصور کند که موفقیت او تنها حاصل پشتکار و بینش اقتصادی خود اوست و شانس نبوده است؛ معاملات خود را زیاد میکند. ادامه این رفتار زیانبار است. این سوگیری همچنین افراد را به سمت آنچه دوست دارند بشنوند میکشد. به این معنی که اطلاعاتی را دریافت میکنند که دوست دارند دریافت کنند.
توان پنداری در مقاله مالی رفتاری قسمت دوم
این نوع سوگیری شناختی گرایشی را در انسان تقویت میکند که میگوید افراد میتوانند پیامدها را کنترل کرده یا دستکم بر آنها تأثیر بگذارند. این سوگیری در قمارخانهها بسیار دیده میشود. تحقیقات ثابت کرده است در تاس بازی هنگامی که افراد در تلاش برای رسیدن به شمارهای بالاتر با قاطعیت بسیار بیشتری تاس میریزند.
آلن لاگر عضو دپارتمان روانشناسی دانشگاه هاروارد این نوع سوگیری را بدین شکل تعریف میکند:” انتظار یک موفقیت شخصی که احتمال وقوع آن به طور نامناسبی بالاتر از احتمال عینی و موجه آن است.” لانگر در تحقیقات خود به این نتیجه رسید افرادی که اجازه انتخاب شماره خود در یک شرطبندی را داشتند؛ حاضر به پرداخت پول بیشتری برای خرید بلیت بودند.
مفاهیم ضمنی برای سرمایهگذاران
توان پنداری موجب میشود پرتفوی متنوعی نداشته باشید. سرمایهگذاران موقعیتهای متمرکزی ایجاد میکنند. چراکه به سمت شرکتهایی جذب میشوند که فکر میکنند میتوانند تا حدودی بر این شرکتها کنترل داشته باشند. واقعیت این است که این کنترل توهمی بیش نیست و پرتفوی نامتنوع به آنها صدمه میزند.
مالی رفتاری قسمت دوم شما را با رفتارهایی آشنا میکند که حتی فکر نمیکردید بتواند برایتان ضرر زا باشد. توجه داشته باشید که این مقاله در صورتی به شما کمک میکند که قسمت قبلی آن را نیز مطالعه کرده باشید. همچنین برای درک بهتر میتوانید مقالاتی درباره کارکرد نهاد های مالی نیز مطالعه نمایید.
- اشتراک در توییتر
- اشتراک در فیسبوک
- اشتراک در تلگرام
- اشتراک در پینترست
مطالب زیر را حتما بخوانید:
همه چیز درباره P/E
یکی از ابزارهایی که از گذشته تا امروز در بازار سرمایه مورد استفاده قرار میگیرد همین شاخص P/E است. این شاخص با وجود گذشته سالها از ایجاد آن، هنوز هم.
رابرت ماینر بزرگترین تحلیلگر تکنیکال دنیا
اهمیت آموزش تحلیل تکنیکال در بورس بسیاری از افراد که وارد حیطه بورس و سهام می شوند، در طی دوره های با آموزش تحلیل تکنیکال و آموزش تحلیل بنیادین می بایست.
تحلیل بنیادی در بورس یک استراتژی معاملاتی با ارزش در بازار سرمایه
تحلیل بنیادی در بورس یک استراتژی معاملاتی پر قدرت: فعالان بازار سرمایه، در تصمیم به چگونگی خرید و فروش در بازار بورس از استراتژی های معاملاتی متمایزی استفاده می کنند.
روش مدرن پورتفولیو در بورس بر پایه ریسک و بازده سهام
روش مدرن پورتفولیو در بورس بر مبنای محاسبات ریاضی: در مطالب قبلی به استراتژی های معاملاتی در بازار بورس چون تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال اشاره کردیم. که هر یک.